Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (3001 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Steuerkarussell {n} U کلاه برداری در مالیات [بوسیله چند شرکت جعلی در اتحادیه اروپا]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Betrug {m} [Straftatbestand] U کلاه برداری [تقلب] [جرم جنایی]
Brutto {n} U بهای کالا با مالیات [دستمزد یا حقوق قبل از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Tobin-Steuer {f} U مالیات توبین [مالیات برای تبدیل واحد پولی به واحد پول دیگری]
Mütze {f} U کلاه
Jemanden abzocken U کلاه سر کسی گذاشتن
Perücke {f} U کلاه گیس
Belvedere {n} U کلاه فرنگی
Filzhut {m} U کلاه نمدی
Feldmütze {f} U کلاه نظامی
Barett {n} U بره [کلاه]
eine Perücke tragend <adj.> U با کلاه گیس
Cape {n} U شنل با کلاه
Badekappe {f} U کلاه شنا [حمام]
Bademütze {f} U کلاه شنا [حمام]
Anorak mit Kapuze U کاپشن کلاه دار
eine Perücke tragend <adj.> U کلاه گیس دار
eine Perücke aufsetzen U کلاه گیس زدن
abnehmen U برداشتن [کلاه ایمنی]
[jemandem etwas] abmachen U [از کسی چیزی] را در آوردن [کلاه یا کت]
Fes {m} U فینه [کلاه بوقی شکل]
Gefechtshelm {m} U کلاه ایمنی جنگی [ارتش]
Gibt es einen Helm? U کلاه ایمنی موجود است؟
Jemanden bescheißen <idiom> U سر کسی کلاه گذاشتن [اصطلاح رکیک]
Helm {m} U کلاه ایمنی [آتش نشانها وکارگران ]
Jemanden austricksen <idiom> U سر کسی کلاه گذاشتن [اصطلاح روزمره]
etwas abnehmen U چیزی را برداشتن [مثال کلاه از روی سر]
Jemanden [böse] reinlegen <idiom> U سر کسی کلاه گذاشتن [اصطلاح روزمره]
anbehalten U در نیاوردن [نگاه داشتن] [جامه یا کلاه]
anlassen U در نیاوردن [نگاه داشتن] [جامه یا کلاه]
ablegen U برداشتن - کلاه - باز کردن - کراوات -
Abgabe {f} U مالیات
Steuer {f} U مالیات
Gebühr {f} U مالیات
Ausgrabung {f} U گود برداری
Förderung {f} U بهره برداری
Ausbeutung {f} U بهره برداری
Fügsamkeit {f} U فرمان برداری
Fügung {f} U فرمان برداری
Bemusterung {f} U نمونه برداری
Nutzungen {pl} U بهره برداری ها
Ausschachtung {f} U گود برداری
Verwendung {f} U بهره برداری
Verwendungen {pl} U بهره برداری ها
Nutzung {f} U بهره برداری
Abschreibung {f} U نسخه برداری
Aufnahme {f} U عکس برداری
Demaskierung {f} U نقاب برداری
Abklatsch {m} U کپی برداری
Enthüllung {f} U پرده برداری
Erdbewegung {f} U خاک برداری
Erntearbeit {f} U خرمن برداری
steuerfrei <adj.> U بدون مالیات
Steuern {pl} vom Einkommen U مالیات درآمد
kommunale Steuern {pl} U مالیات محله ای
Steuern zahlen U مالیات پرداختن
Erhöhung {f} der Steuern U افزایش مالیات
[nach unten] gestaffelte Steuer U مالیات نزولی
regressive Steuer U مالیات نزولی
[nach oben] gestaffelte Steuer U مالیات تصاعدی
progressive Steuer {f} U مالیات تصاعدی
Steuerbehörde {f} U اداره مالیات
abgabepflichtig <adj.> U مشمول مالیات
zu versteuernd <adj.> U مشمول مالیات
steuerbar <adj.> U مشمول مالیات
Abgabe {f} U مالیات بندی
Finanzabgabe {f} U مالیات بندی
steuerbefreit <adj.> U بدون مالیات
abgabenfrei <adj.> U بدون مالیات
steuerpflichtig <adj.> U مشمول مالیات
von der Steuer befreit <adj.> U معاف از مالیات
steuerbefreit <adj.> U معاف از مالیات
Einkommensteuer {f} U مالیات بر درآمد
Erbschaftssteuer {f} U مالیات بر ارث
von der Steuer befreit <adj.> U بدون مالیات
Kfz-Steuer {f} U مالیات خودرو
Steuer erlassen U مالیات را بخشیدن
Besteuerung {f} U وضع مالیات
frei von Steuerabgaben <adj.> U معاف از مالیات
Auflage {f} U مالیات بندی
frei von Steuerabgaben <adj.> U بدون مالیات
steuerfrei <adj.> U معاف از مالیات
Besteuerung {f} U مالیات بندی
Besteuerung {f} U مالیات گیری
Filmatelier {n} U استودیوی فیلم برداری
Filmkamera {f} U دوربین فیلم برداری
Blitzaufnahme {f} U عکس برداری با فلاش
Baggerlöffel {m} U کج بیل خاک برداری
Baggermaschine {f} U ماشین خاک برداری
Bagger {m} U ماشین خاک برداری
Filmgelände {n} U استودیوی فیلم برداری
Filmstudio {n} U استودیوی فیلم برداری
Blitzlichtaufnahme {f} U عکس برداری با فلاش
Bestandsaufnahme {f} U صورت برداری از موجودی
Erntedankfest {n} U جشن خرمن برداری
Vektorprodukt {n} U ضرب برداری [ریاضی]
vektorielles Produkt {n} U ضرب برداری [ریاضی]
äußeres Produkt {n} U ضرب برداری [ریاضی]
linearer Raum {m} U فضای برداری [ریاضی]
Kreuzprodukt {n} U ضرب برداری [ریاضی]
Vektorraum {m} U فضای برداری [ریاضی]
Vektoranalysis {f} U حساب برداری [ریاضی]
Vektorfeld {n} U میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
Fernaufnahme {f} U عکس برداری از راه دور
an einer Umfrage teilnehmen U در نمونه برداری شرکت کردن
Abstrich {m} U نمونه برداری [از لوزه ها و رحم]
bei einer Umfrage mitmachen U در نمونه برداری شرکت کردن
Steuersünderin {f} U فرارکن [ زن ] از پرداخت مالیات
der Steuer unterliegen U مشمول مالیات بودن
latente Steuer {f} U مالیات پس افتاده [معوق]
Steuern erheben U بالا بردن مالیات
vor [nach] Abzug der Steuern U قبل [پس] از کسر مالیات
benachteiligende Steuer U مالیات تبعیض آمیز
diskriminierende Steuer {f} U مالیات تبعیض آمیز
veranlagte Steuer {f} U مالیات سنجیده شده
gestaffelte Steuer {f} U مالیات پس افتاده [معوق]
Steuern hinterziehen U فرار از پرداخت مالیات
einziehen U مالیات اخذ کردن
Steuer einziehen U مالیات دریافت کردن
Steuer {f} auf privates Einkommen U مالیات درآمد شخصی
Abgleich nach Steuer U میزان حساب پس از مالیات
vor [nach] Steuern U قبل [پس] از کسر مالیات
eine Steuer auf etwas [Akkusativ] erheben U بر چیزی مالیات بستن
fällige Steuern {pl} U مالیات سر رسید شده
Steuer umgehen U فرار از پرداخت مالیات
einziehen U مالیات وضع کردن
einziehen U مالیات بندی کردن
ohne Steuern und Einbehalte U خالص پس از مالیات و کسورات
Kapitalertragsteuer {f} U مالیات بر سود سرمایه
Freibetrag {m} U درآمد غیر مشمول مالیات
rückerstattungsfähige Steuer {f} U مالیات ادعا [استرداد] پذیر
umlagepflichtig <adj.> U مشمول مالیات [ امور مالی]
die Steuer hintergehen U طفره رفتن ازپرداخت مالیات
Vor-Steuer-Betrag {m} U وجه [قدر] قبل از مالیات
Abgleich vor Steuer U میزان حساب قبل از مالیات
Der Arbeitgeber zieht die Steuer vom Einkommen ab. U کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
jemanden zur Steuer heranziehen U از کسی مالیات [عوارض] گرفتن
Mehrwertsteuer {f} [MwSt.] ; [MWSt.] U مالیات بر ارزش افزوده [اقتصاد]
Steuersünder {m} U فرارکن [مرد ] از پرداخت مالیات
Alkoholsteuer {f} U مالیات نوشابه های الکلی
Berme {f} U فاصله میان خاکریز و گود خاک برداری
etwas von der Steuer absetzen U چیزی را با مالیات برابر [بالانس] کردن
etwas mit einer Abgabe belegen U وضع کردن مالیات برای جیزی
alle Steuerabgaben übernehmen U پرداخت همه مالیات را برعهده گرفتن
Der Senator sprach sich für eine Steuersenkung aus. U سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
Cashflow-Steuer {f} U مالیات جریان نقدی [امور مالی]
Steuer abziehen U مالیات کم کردن [ از درآمد یا بهای کالایی]
Damit erübrigte sich ein Stichprobenverfahren. U بنابر این نمونه برداری دیگر لازم نبود.
Unkosten von der Steuer absetzen U هزینه های جانبی را از مالیات کسر کنند
alle Zollgebühren und Abgaben tragen U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
Inklusive Steuer und Versicherung? U مالیات و بیمه شاملش [نرخ کرایه] می شود؟
alle sonstigen Abgaben U همه مالیات ها و حقوق گمرکی های دیگر
ausschließlich Mehrwertsteuer U مالیات بر ارزش افزوده شامل نمی شود
Steuern abführen [entrichten] U مالیات پرداختن [مثال کارفرما] [امور اداری]
Nacherklärung {f} U افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Selbstanzeige {f} U افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Briefkastenfirma im steuergünstigen Ausland U شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
Die Mehrwertsteuer ist gesondert auszuweisen. U مالیات بر ارزش افزوده باید جداگانه نشان داده شود.
Die Preise verstehen sich inklusive Mehrwertsteuer und Bedienung. U منظور از قیمتها شامل مالیات بر ارزش افزوده و سرویس می باشد.
Selbstanzeige erstatten U تسلیم کردن افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
eine Nacherklärung einreichen U تسلیم کردن افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Steuerrecht {n} U افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده [قانون] [اصطلاح رسمی]
Unterwegs ist Fotografieren strengstens verboten, man befindet sich schließlich auf Militärgelände. U در بین راه عکس برداری شدیدا ممنوع است، چرا که آدم در محوطه نظامی حضور دارد.
Erhebung {f} [über] U نمونه برداری [نمونه گیری] [نظر خواهی ] [جامعه شناسی]
Netto {n} U خالص [قیمت یا وزن یا دستمزد] [دستمزد یا حقوق پس از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Umfrage {f} U نمونه برداری [نمونه گیری] [نظر خواهی ]
Befragung {f} U نمونه برداری [نمونه گیری] [نظر خواهی ]
netto verdienen U خالص دریافتن [دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
netto bekommen U خالص دریافتن [دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
einschätzen U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
erheben U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
feststellen U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
taxieren U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
etwas [Akkusativ] abschätzen U چیزی را ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن بر چیزی] [به خراج گذاردن بر چیزی ] [تعیین کردن چیزی] [چیزی را بستن ]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com